سلام برتو ای مطلع فجر! ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوشآمدی. خوش آمدی
که با آمدنت غلهای سنگین ازگردنمان فروریخت،زنجیرها از دست و پایمان
گسیخت، کمرهای خمیدهمان راستشد،برلبهای پژمردهمان شکوفههای تبسم نشست،
در قلبهای سوختهمانگلبوتههای عشق و امید روئید و برگونههای زردمان
گلخندههای سرخنمودار شد.
خوش آمدی که با مقدمت، عطرآزادی به جای بوی
باروت در فضایمیهن اسلامیمان پیچید. قفسها شکسته شد و نفسها از زندان
سینههارهایی یافت. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهرو
دیارمانگریخت، برفهای بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد.
خوش
آمدی فجرآزادی! که با آمدن تو، امام آمد، امامی که بر سربیدادگران، خروش
کلیم داشت و برجان امت، دم مسیح. کلامش بوی وحیداشت و طعم شیرین آوای
انبیا. دم مسیحاییاش مردگان گورستان ترسو یاس را حیاتی نوین بخشید،
قیامتبپا کرد، غباری عظیمبرانگیخت، غباری که چشم «چپ» و «راست» را کور
کرده است.